جایگاه و ضرورت فلسفه و عرفان از منظر علمای ربانی


امام خمینی کبیر ره:

 اقلّ مراتب سعادت این است که انسان یک دوره فلسفه را بداند.

* به عقيده نويسنده تا كنون تفسير براى كتاب خدا نوشته نشده. به طور كلّى معنى «تفسير» كتاب آن است كه شرح مقاصد آن كتاب را بنمايد؛ و نظر مهم به آن، بيان منظور صاحب كتاب باشد ...كتاب خدا، كتاب معرفت و اخلاق و دعوت به سعادت و كمال است؛ كتاب تفسير نيز بايد كتاب "عرفانى" و اخلاقى و مبيّن جهات عرفانى و اخلاقى و ديگر جهات دعوت به سعادت آن باشد. مفسِّرى كه از اين جهت غفلت كرده يا صرف نظر نموده يا اهمّيّت به آن نداده، از مقصود قرآن و منظور اصلى انزال كتب و ارسال رسل غفلت ورزيده. و اين يك خطائى است كه قرنها است اين ملت را از استفاده از قرآن شريف محروم نموده و راه هدايت را به روى مردم مسدود كرده. ...علماء و مفسِّرينْ تفاسير فارسى و عربى بنويسند و مقصود آنها بيان تعاليم و دستورات "عرفانى" و اخلاقى و بيان كيفيّت ربط مخلوق به خالق و بيان هجرت از دار الغرور به دار السّرور و الخلود باشد ... چه خسارتى بالاتر از اين كه سى- چهل سال كتاب الهى را قرائت كنيم و به‏ تفاسير رجوع كنيم و از مقاصد آن بازمانيم. رَبَّنا ظَلَمْنا انْفُسَنا وَ انْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكونَنَّ مِنَ الْخاسِرين.


علامه طباطبایی ره:

 حقّا أنّه لظلم عظیم أن یفرق بین الدین الالهی و بین الفلسفة الالهیة.


علامه حسن زاده آملی:

* به جانم قسم! آن که از کتب عقلی و صحف عرفانی یعنی مطالعه ی کتاب هایی همچون تمهید القواعد، شرح قیصری بر فصوص الحکم و سرح العیون فی شرح العیون و مصباح الانس و شرح محقق طوسی بر اشارات و اسفار و شفا و فتوحات مکیه خود را دور کند، همانا خود را از فهم خطاب محمدی-ص- یعنی قرآن دور کرده است و جان خود را از نیل به سعادت قصوایش محروم ساخته است.

* مردم اجتماع ما خواه بپذیرند و خواه نپذیرند – که سرانجام خواهند پذیرفت – بدانند که آنچه از قلم اعلای آحاد حکمای الهی، قرنی بعد از قرنی در صحف نوریّه و کتب قیّمه آنان به کتابت آمده است، تفسیر انفسی آیات و روایات است. بزرگان علم فرموده اند آنچه را که شرع مقدس آورده است اسرار و رموزند؛ هر کس به کنوز آن رموز دست نمی یابد.

* اعتقاد من این است که صحف علوم عقلی و عرفانی اساسی و اصیل، تفسیر انفسی خطاب محمدی و کشف تام احمدی اند – صلی الله علیه و آله- که بدون دراست و تعلیم و تعلم آنها فهم اسرار نهفته در آیات و روایات، برای نفوس غیر مکتفیه حاصل نمی شود؛ فافهم.

* قرآن و عرفان و برهان ازهم جدایی ندارند و عرفان در حقیقت تفسیر انفسی قرآنست. و برهان لسان عرفان است. و جوامع روائی مرتبه نازله قرآنند.


علامه طهرانی:

* میگویند ما به علوم عقلیه و حکمت نیاز نداریم زیرا آنچه از علوم عقلیه در اخبار ائمه علیهم السلام وارد شده است که ما آنرا از اخبار استفاده میکنیم، و آنچه وارد نشده است ما به آن نیاز نداریم ...این گفتار، سدّ باب تحقیق و تدقیق و نشر علوم و فرهنگ دنیا و آخرت است، و عینا همان گفتار عمر است که: "حسبنا کتاب الله". در قرآن اگر مفسری و پاسداری چون عترت نباشد، دستاویز هر شخص جنایتکار میشود و با آیات قرآن نیز استفاده برای حکومت جائره خود میکند. و در اخبار هم اگر علوم عقلیه نباشد، نتیجه اش جمود بر ظواهر، نظیر تشبیه و تعطیل و تجسیم و جبر و تفویض و غیرها میشود؛ فلا تغفل!


رهبر معظم انقلاب:

* فلسفه‌ى اسلامى، فقه اكبر است؛ پايه‌ى دين است؛ مبناى همه‌ى معارف دينى در ذهن و عمل خارجى انسان است؛ لذا اين بايد گسترش و استحكام پيدا كند و برويَد و اين به كار و تلاش احتياج دارد. ...فلسفه براى نزديك شدن به خدا و پيدا كردن يك معرفتِ درست از حقايق عالم وجود است؛ لذا بهترين فلاسفه‌ى ما - مثل ابن‌سينا و ملاّ صدرا - عارف هم بوده‌اند.


* امام (رضوان اللَّه عليه) چكيده و زبده‏ ى مكتب ملاصدراست؛ نه فقط در زمينه‏ ى فلسفی ‏اش، در زمينه ‏ى عرفانى هم همينجور است.


آیت الله بهجت:

(به نقل از فرزندشان:) حضرت آیت‌الله بهجت تا این اواخر هم به فلسفه معتقد بود و از استادشان این موضوع را به عنوان تأیید می‌آورد و خودشان نیز ذاتا اینطور معتقد بود که انسان باید یک مقداری فلسفه را بداند تا بتواند مبانی کتب ما را که کتب فقهی است، بخواند. من در سن کودکی بودم و می‌دیدم پدرم بعضی از علمایی را که با فلسفه موافق نبودند، با این عنوان که اگر کسی این را نداند، آن را نیز نخواهد فهمید، از اهمیت فلسفه آگاه می‌کرد.

* نظر حضرت آیت‌الله بهجت در مورد عرفان عملی این بود که انسان برای همین موضوع آمده، وگرنه از انسان بودن بهره‌ای نمی‌تواند ببرد و شکل انسان است. ...ایشان عرفان را هدف اصلی و فلسفه را نیز مقدمه آن می‌‌دانست.


آیت الله جوادی آملی:

* یه وقت کسی در منقول، مجتهد مطلق است ولی در فلسفه (فقط) هفت هشت سال درس خوانده، این (شخص) جمع مکسر بین معقول و منقول کرده و مشکل جدی دارد. ...اگر شما بخواهید جمع مکسر کنید، خب در همان طلیعه امر میگویید قلم اینجا رسید و سر بشکست! این مشکل آخوند (صاحب کفایه) و امثال آخوند، مشکل خیلی هاست! ...اگر کسی در معقول و منقول مجتهد بود، جمع سالم کرده و این شخص است که میتواند بگوید: حاشا که فلسفه مخالف شریعت و حاشا که شریعت مخالف فلسفه باشد و راحت بین آن دو جمع میکند. ولی اگر در احدالطرفین جمع مکسر بود، او همیشه درگیر است.

* فلسفه امامت همه علوم را به عهده دارد زیرا حوزة هر علمی را وسعت معلوم آن تبیین می‌کند. هر کدام از دانش‌های تجربی و ریاضی و انسانی مانند حقوق، روانشناسی، جامعه‌شناسی و نظائر آن محدودند، ولی فلسفه که درباره ازل و ابد و مجموع آنها یعنی سرمد بحث می‌کند از قلمرو علوم یاد شده وسیع‌تر است، و چون تمام معلوم‌ها جزء جهان به شمار می‌آیند، علوم متعلّق به آنها نیز تحت زعامت علمی است که عهده‌دار شناختِ جهان بیکران است، زیرا اثبات هستی موضوعات علوم و تبیین نظام علّت و معلول که هیچ دانشی بدون آن سامان نمی‌پذیرد همگی از مباحث گران‌سنگ فلسفة مطلق محسوب می‌شوند. بنابراین رهبری کاروان علوم به عهده قافله‌سالار آنها یعنی فلسفه کلی است.

نکته سنجی ظریف حکیم متاله حضرت آیت الله جوادی آملی

در سفر وزیر امورخارجه به قم و دیدار با آیت الله جوادی آملی، این حکیم فرزانه با بیانی حکیمانه فرمودند:

اگر هم با آمریکایی ها دست می دید بلافاصله انگشتاتون را بشمارید.

همچنین ایشان امروز در درس تفسیر خود خاطرنشان کردند و فرمودند:

مستکبران هیچ تفاهمی را محترم نمی‌شمارند و اگر امروز عهدی می‌بندند، فردا آن را انکار می‌کنند.

عکسی بسیار زیبا و دلنشین از حضرت آیت الله جوادی آملی

حکیم متاله، عارف مستقیم، مفسّر محقّق حضرت آیت الله جوادی آملی از نوادر روزگار می باشند که منبع خیر و برکات علمی و فرهنگی و قرآنی و معرفتی جهان تشیع می باشند که از علمای مورد علاقه حقیر بوده و همواره از اندیشه های برهانی و قرآنی این فقیه فرزانه استفاده می کنم و تمامی طلاب و دانشجویان و اهل علم را به مطالعه آثار این دانشمند بزرگ سفارش می کنم. 

خدایش به سلامتش بدارد و در کنف حمایت حضرت ولیعصر"عج" محفوظش کند.