فقیه الفلاسفه و فیلسوف الفقهاء، فحش علمایی است!
کلماتی هستند که چه بسا عده ای آنها را خوب می پندارند و با آنها برخی علما را می ستایند و از بد بودن آن عبارات مطلع نیستند. یکی از آن القاب که برخی علما را با آن می ستایند " فقیه الفلاسفه و فیلسوف الفقهاء" است. در حالی که این عنوان فحش علمایی و آخوندی است چون "فقیه الفلاسفه" یعنی اینکه وی در بین فقها، فقیه نیست بلکه در بین فلاسفه، فقیه است و "فیلسوف الفقها" یعنی در بین فلاسفه، فیلسوف نیست بلکه در بین فقها، فیلسوف است. این تعبیر، فحش علمایی است.
منبع: دروس اسفار علامه حسن زاده آملی ( نقل به مضمون)
تکمله: کاتب حروف گوید: نخستین باری که این تعبیر را دیدم و با آن اشنا شدم به 12 سال پیش بر می گردد که تفسیر صافی ملّا محسن فیض کاشانی را خریداری کردم که روی جلد کتاب نوشته بود: " فقیه الفلاسفه و فیلسوف الفقهاء المولا محسن الفیض الکاشانی" و از این عبارت معنای ممدوح را فهمیدم تا اینکه اخیرا دروس اسفار حضرت علامه حسن زاده آملی را مطالعه می کردم که علامه در ضمن درس به این مطلب توجه دادند که این تعبیر فحش اخوندی است و غالبا بخاطر غفلت از معنای موضوع له این لقب، به عنوان ستایش به کار برده می شود.
برخی عزیزان کامنت گذاشته بودند که استاد احمد عابدی در تمجید آیت الله انصاری شیرازی ره از این تعبیر استفاده کرده اند: " فقیه الفلاسفه و فیلسوف الفقهاء، آیة الحق، عارف واصل و عالم عامل حضرت آیة الله شیخ یحیی انصاری شیرازی اعجوبه ایی شگفت و از نوادر روزگار و فریده دهر و حجة خداوند بر عالمان و عابدان بود."
راقم گوید: برای این لقب معنای صحیحی نیز قابل تصور است که مراد کسانی که این لقب را در مقام ستایش به کار می برند این معنا است. و آن معنا - علی ما یخطر بالی و یظهر عندی- این است که فقیه به معنای کسی است که دارای فهم عمیق است و فقیه الفلاسفه یعنی کسی که در میان فلاسفه از فهم عمیقی برخوردار است و فقیهانه فلسفه می داند و فیلسوف در بند دوم به معنای کسی که از دقت عقلی برخوردار است و مسایل را با باریک بینی بررسی می کند و فیلسوف الفقها یعنی کسی که در میان فقها از دقت عقلی سرشاری برخوردار است.
معنای صحیح دیگری هم به ذهن می رسد و آن اینکه بند اول مشعر به کسی است که پرداختن به فقه او را از فلسفه باز نداشته و در عین فقیه بودن، فیلسوف هم است و بند دوم اشاره به کسی است که تفکر فلسفی او را از فقه و سلک فقها جدا نکرده بلکه در عین فلسفه ورزی، کار فقاهت هم انجام می دهد.
به نظر میرسد نظر علامه که این تعبیر را فحش علمایی تلقی کرده ناظر به جهت تاریخی قضیه باشد که منشأ این تعبیر جنبه ی فحشی داشته است سپس از روی غفلت و ناآگاهی در مقام مدح و ستایش به کار برده شده است. والله اعلم بالحقایق و لا مشاحّة فی الاعنبار. خذ وافهم واغتنم...
منم آن تشنه دانش که گر دانش شود آتش